فیلم بلید سه

فیلم بلید سه
این فیلم که اگر درست یادم باشد محصول 2004 است با اینکه به پای نسخه اول بلید نمیرسد اما خوشبختانه زیادهم به جفنگ گویی یا جفنگ سازی نمیپردازدو قابل قبول است.
در کل ساختار فیلم خوب است و انسجام خود را دارد اما چه کند که بالاخره محتوا تا 80 درصد تکراری است.هشتاد
این واژه پرداز بلاگ اسکای هم که اعداد را عوضی میزند.
فعلا...

فیلمهایی که نبینید بهتر است

اخیرا چند تا فیلم مزخرف دیدم که به این وسیله به اطلاع میرسانم که دوستانی که به این صفحه سرمیزنند حداقل وقت خودشان را هدر ندهند. این فیلمها که از مزخرفی روی دست فیلمهای ایرانی سطح پایین زده اند و اتفاقا فیلمهای جدیدی هم هستند. یکی دراکولای 3000 است که واقعا چرت و مزخرف است. و اصلا نمیدانم چرا همچنین چیز مزخرفی را کارگردان راضی ظده درباره اش فکر کند چه به انیکه بسازدش.
دومی فیملی است مثلا و فرضا رومانتیک که واقعا این یکی هم چرت است. و اسمش هست wedding date
وقت خودتان را ندیدن این فیلمها نجات دهید.

فیلمهای ترسناک

خیلی از فیلمهای ترسناک دیگه تکراری شدند.
هیچ چیز جدیدی درشان نیست. فقط هیولاها شکلشان تغییر میکنه. که اون هم خیلی خلاقانه نیست.
اما چند وقت پیش یک فیلم دیدم که نسبتا متفاوت بود. فیلم فاینال دستینیشن 3 هیچ هیولای مشخصی ندارد و با اینحال ترسناک است. امگار این حضور مرگ است که بخوبی تصویر شده .
در حاشیه:
شما هم اگر فیلم ترسناک متفاوتی دیدید که خوشتان امده به من بگید.

فیلمی با بافتی متفاوت

دیشب فیلم آبی با کارگردانی کشیلوفسکی را دیدم. فیلمی بود متفاوت. اما اساس آن شخصیت متفاوت شخصیت زن بود و داستان غیر این غنای دیگری نداشت. البته بجز این شیوه کاری کشیلوفسکی در سوییچ کردن از یک صحنه به صحنه های دیگر به شکلی متفاوت هم کاری جالب بود. به دیدنش می ارزید.

فیلمهایی در ستایش دیوانگی

دیشب که فیلم مردبارانی را نشان داد و من قسمتهایی از ان را دیدم به نظرم رسید که یک سری از فیلمها در دهه های اخیر ساخته شده که نوعی ستایش درباره حالت دیوانگی دارد. از آن جمله فارست گامپ با بازی تام هنکس که اسکار هم گرفته. همین مرد بارانی با بازی داستین هافمن که اسکار گرفته . من سام هستم با بازی شان پن . و روز هشتم که اسم هنرپیشه هایش را یادم نیست. نمیدانم ساخت این نوع فیلمها را بعنوان منطق گریزی نامناسب تفسیر کنم یا بعنوان فرار انسان خسته شده از منطق یکنواخت حاکم بر زندگی ما؟

رویا

پس تو آن گونه هستی که در رویا می نمایی در خواب پادشاهی اما در بیداری چنین نیستی ویلیام شکسپیر نمیدانم منظور ایشان چه بوده ? اما تا آنجا که می‌دانم بدبختی انسان امروز چنان کامل است که از نعمت دیدن رویا و حتی خیالات شیرین و دوست داشتنی هم محروم است!!. (از نظر من رویا و خیالات فرق دارند) شاید در زمان شکسپیر مردم رویاهای خوش میدیده اند اما اگر امروزه به مردمی که اول صبح سرکار میروند نگاه کنید میبینید که حتی خواب خوبی هم نداشته اند و به اصطلاح از دنده چپ بیدار شده اند. یا میتونید بعنوان نمونه ببینید از رویاهایی که خودتان میبینید چند درصدشان کابو س است و چند درصد رویاهای شیرین و دوست داشتنی. من فکر میکنم که اگر انسان رویاهای قشنگی هم داشته باشد خیلی بر رفتار و اوضاع بیداریش تاثیر میگذارد. البته این فقط فکر من نیست و تحقیقات هم این را نشان داده است.

هر جا که عشق خیمه زند جای عقل نیست. سعدی